نشود فاش کسی آنچه میان من و توست تا اشارات نظر نامه رسان من توست گوش کن با لب خاموش سخن می گویم پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید حالیا چشم جهانی نگران من و توست گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید همه جا زمزمه عشق نهان من و توست گو بهار دل و جان باش و خزان باش ،ارنه ای بسا باغ و بهاران که خزارن من و توست این همه قصه فردوس و تمنای بهشت گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل هرکجا نامه عشق است نشان من و توست سایه زاتشکده ماست فروغ مه مهر وه از این آتش روشن که به جان من و توست
http://aviya.mihanblog.com
پاسخ:
همه خوش دل اند که مطرب بزند به تار چنگی / من از ان خوشم که چنگی بزنم به تار مویش...
همه خوش دلند که مطرب بزند به تار چنگی من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی... همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا تو قدم به چشم من نِه بنشین کنار جویی...
پاسخ:
عالیه این شعر ، حس خوبی به ادم میده .
شعر اول هم در کتاب "سیاه مشق " هوشنگ ابتهاج بود که میلاد درخشانی موسیقیدان خوب کشورمون در آلبوم "اشارات نظر" خونده . سبک غیر عادی ای داره ، ولی حس خوبی به ادم منتقل میکنه .
باشد که در آرامش زیر لب زمزمه کنیم خطاب به خدا :
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست / تا اشارات نظر نامه رسان من و توست ...
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تا اشارات نظر نامه رسان من توست
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمه عشق نهان من و توست
گو بهار دل و جان باش و خزان باش ،ارنه
ای بسا باغ و بهاران که خزارن من و توست
این همه قصه فردوس و تمنای بهشت
گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست
نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل
هرکجا نامه عشق است نشان من و توست
سایه زاتشکده ماست فروغ مه مهر
وه از این آتش روشن که به جان من و توست